اسم این داستان:جشن تولد

روز تولدهشت سالگی امیرعلی بود. پدر و مادرش برایش جشن گرفته و دوستان و آشنایان را به خانه شان دعوت کرده بودند. یک کیک بزرگ و قشنگ روی میز گذاشتند و در و دیوار را با کاغذها و باد کنک های رنگی تزیین کردند. مادر امیرعلی خوراکی های زیادی برای مهمان ها تهیه کرده بود. امیرعلی لباس قشنگی پوشید و موهایش را شانه زد و با خوشحالی منتظر مهمان ها شد. او دلش می خواست کتاب قصه های قشنگ و اسباب بازی های تازه ای برایش هدیه بیاورند. مهمان ها آمدند. نشستند و مادر با میوه و شیرینی از آنها پذیرایی کرد. بعد شمع های روی کیک را روشن کرد تا امیرعلی آنها را فوت کند. امیرعلی آرزو کرد او و پدر ومادرش همیشه خوشحال و سالم باشند بعد هم شمع ها را فوت کرد. مهمان ها دست زدند و به او تبریک گفتند. بعد هم هدیه ها را باز کردند. اما امیرعلی اصلاً خوشحال نشد چون هدیه ها بیشتر به درد مادرش می خوردند. مادربزرگ یک قابلمه، پدربزرگ یک دست لیوان، عمو مهدی یک پاکت پر از پول، عمه مینا یک رومیزی قشنگ برای میز ناهارخوری و بقیه مهمان ها هم پول و وسایل منزل دادند. هیچ کس کتاب و اسباب بازی نیاورده بود. بعد از رفتن مهمان ها، مادر هدیه ها را برد و در کمد گذاشت. پدر هم پول ها را شمرد و توی جیبش گذاشت. تنها چیزی که امیرعلی را خوشحال کرد هدیه پدر و مادرش بود. آنها برایش یک پازل(جورچین) خریده بودند که باید با دقت قطعاتش را کنار هم می چید تا یک شکل قشنگ درست شود. پدرش به او گفت که پول ها را برایش در بانک می گذارد تا هروقت خواست چیزی بخرد پول داشته باشد. امیرعلی با خودش گفت:« کاش چندتا کتاب و اسباب بازی هدیه گرفته بودم تا الان می نشستم و بازی می کردم و کتاب می خواندم. اما اشکالی ندارد با پولهایی که هدیه گرفته ام می توانم این کار را انجام دهم.»
راستی بچه ها شما دوست دارید چی هدیه بگیرید؟ وقتی به جشن تولد دوستانتان می روید چه هدیه ای می برید؟
پی نوشت: هدیه های تولد !
این روزها هدیه های تولد کمی اغراق آمیز شده است. معمولاً هدیه ها به سمت و سویی رفته که بزرگترها و همسریابی  از دیدن آن شاد می شوند نه کودکان !شاید لازم است برای تهیه هدیه های تولد کمی نیازهای کودکان را ببینیم.
فرهنگ کتابخوانی و علاقمند شدن به کتاب از همین کادو های تولد باید شکل بگیره.
بیایین نوع کادوی تولد رو ، کتاب متناسب با سن فرزندانمون انتخاب کنیم.